این یک مونوگراف تکمیل بوده که دارای پرپوزل هم میباشد شما میتوانید با پیام گذاشتن در وتسپ ما آن را دریافت کنید
وتسپ:۰۷۹۹۱۱۸۸۳۱
مونوگراف به صورت تضمینی بوده که نیاز به تغیرات ندارد و قبلا دفاع و ارایه شده است
---------------------------------------------
زندگینامه میرزااحمد کرمانشاهی
میرزا احمد کرمانشاهی ملقب به فردوسی حسینی است که درباره سال تولد ومحل تولد اوبین نویسندگان اختلاف نظر وجود دارد به گفته سیداحمد دیوان بیگی درجلد اول" حدیقه الشعرا "محل تولد الهامی را کرمانشاه درسال 1265ه.ق می داند وبه گفته ایرج افشار "سیستانی " درجلد دوم کتاب کرمانشاه وتمدن دیرینه آن به نقل از تذکره مختصر شعرای کرمانشاه محل تولد شاعر راکرمانشاه می گوید وعبدالرفیع حقیقت نیزدر تذکره فرهنگ شاعران زبان فارسی می نویسد "الهامی درسال 1250ه.ق درکرمانشاه چشم به جهان گشود"میرزا محمدعلی (معلم حبیب آبادی )درجلد چهارم مکارم الآثار می نویسد "الهامی درسال 1250ه.ق درقصبه تویسرکان متولد شده است" امادرمقدمه که سلطان کلهر،استاد الهامی ،برنسخه خطی مجلس باشماره2691نگاشته آمده است :"پدرمغفورجناب الهامی ،آقای رستم رحمه الله ازتویسرکان به دارالدوله کرمانشاهان مهاجرت نموده ،سالها دراینجاسکونت داشت واین پسرپاکیزه گهرً(الهامی)طفل بود واندک خواندن ونویشتن پارسی آموخته که پدرش به جهان دیگر رحلت نمود".اما باتوجه به مقدمه مثنوی چهار خیابان باغ فردوس که باانشاه محمدباقرمیرزای خسروی شاعرکرمانشاهی درسال1265ه.ق نگاشته شده است وباعنایت به تذکره مختصرشعرای کرمانشاه ازباقرشاکری متولد 1276ه.ق که هردوکرمانشاهی بوده وبه زمان شاعر نزدیک بوده اند می توان گفت که محل تولد الهامی تویسرکان بوده است زیراآنها می نویسند" وقتی که عمرالهامی به پنج سالگی رسید پدرش ازتویسرکان به کرمانشاه مهاجرت کرده است.
اما جزوه ادبی سخن ،شماره ،پنجم ،سال اول ؛سال تولدالهامی رادرسال 1250می داند ولی به محل تولدش اشاره نکرده است.
فرشید یوسفی درباره سال تولد الهامی درتذکره باغ هزارگل اعتبار بیشتری داشته باشد.زیراوی می نویسد :"بامراجعه به یادداشتهایی که شادروانان دکتر عبدالحسین الهامی (فرزند احمد الهامی)ومهندس الهامی
(فرزند عبدالحسین الهامی)برای نگارنده مرقوم فرموده بودند ؛مشاهده شدکه تاریخ تولدالهامی غیرازدوتاریخی است که درحدیقه وانجمن ادبی سخن آمده است،چون شاعرتولد خویش رادرقطعه ای 1264دانسته است که آن قطعه اینست:
آنزمان کزمام نیکوزاد خویش
من بزادم با نیکو فرجامیا
ازخـردجستند تاریخــم بگفت
"بنده شیـرخــدا الهـامـــا"
که مصرع چهارم به حساب ابجد سال 1264رامیراساند.اماهمه مداروکتابهای موجود سال وفات الهامی را1325ه.ق. می دانندهمان گونه که قهرمان تبرایی شاعرکرمانشاهی درتاریخ وفات الهامی گفته است"
از هزار و سیصدافـزون پنچ پنج
شد نهــان در خاک الهامی چوگنج
جد اعلای الهامی مرحوم ملا عبدالله است که عالمی بزرگ و فاضل عهد خویش بوده چنانچه یکی ازمدارس اصفهان که اکنون نیز موجود است و به نام مدرسه ملا عبدالله، مشهور است با بعضی از دیگر بناها خیریه حاصل زحمات بی شائبه همین عالم جید است. که اجداد این عالم بزرگوار از اهل بهبهان وخودش در اصفهان تحصیل علوم کرده و در آنجا ساکن و پیشوای شریعت بوده است. و پسرش ملا ابوتراب از اصفهان به تویسرکان هجرت کرد در آنجا اقامت گزید چندانکه بعدا در آن قصبه به "تویی" مشهور شد.
بعد از آنکه پدر الهامی از وطن اصلی خود به همرای عیال و اولاد خویش به شهر دارالدوله کرمانشاه آمد و در آنجا سکونت اختیار نمود بعد ازگذشت سه سال فرزند خویش (الهامی) را در یکی از مدارس آن شهر شامل ساخت که الهامی بعد از سپری نمودن شش ماه در خواندن و نوشتن قادر گردید بعدها در اثر بی بضاعتی پدر الهامی فرزند خویش را از مکتب بازگرفت و به کسب حرفت و صنعتی گماشت که پدر را در تحصیل روزی یاری نماید.
چون به سن بیست سالگی رسید وپدرش رخت ازین جهان بربست وکفالت مادر پیروبرادر وخواهر برذمت پسر جوان قرارگرفت بعد ازچندی مادرش نیز بدرود حیات گفت بعد ازسپری شدن این همه مشقت ها الهامی با زنی ازدواج کردوباگذشت زمانی صاحب چند کودک گردیدودرتحصیل آب ونان هرروزه آنان سخت درمانده شد چه،ماحصل کسبش بدان موونت وفا نکردی،به ناکام وام فراوان گرد آمد.
وچون به سن سی سالگی رسید به مرض مبتلا گردید که نمیتوانیست وظیفه راانجام دهد لذا بخاطرنجات اهل وعیال خویش ازمرگ تمام لوازم که داشت فروخت .دریکی ازروزها که اززاری اطفال گرسنه خویش به تنگ آمده بود لذابه حضرت خامس آل عبا (ع)التجابرده وخواستارنجات ازین بم بست گردیدنتیجه آنکه دراثراندوه زیادبه خواب رفت .و درخواب با حضرت سید الشهدا (ع)ملاقات کرده که نویسندگان آن مرحله را چنین بیان کرده است: "الهامی درخواب می بیند که دربیابانی راه میرود،ناگهان باغی پدیدارمی شود که جوی آبی اززیر آن روان است دردوطرف آن بساطها گسترده ،دوصف ازمردمان به ادب تمام نشسته اند ودرفراز آن مجلس سرورآزادگان جهان ،حضرت سید الشهدا برتختی مرصع به جواهر ثمین نشسته است ویاران آنحضرت دردوطرف به ردیف نشسته اند.شاعراذن ورود می خواهد ودرفرود مجلس می نیشند وسید الشهدا (ع)حاجت ویرا می پرسد واووامداربودن خویش وآزارطلبکاران را مطرح می کند وهمچنین آرزوی خویش رابرای مدح ومصیبت ائمه اطهاربیان مینماید تاآنرا ذخیره آخرت سازد.
امام حسین اورا به ادای وام وگشاده زبانی درمدح ائمه وعده می دهد وسپس امام حسین همه میوه های موجود دردوطبق جلوخویش که انارولیمو بودند دست به دست به الهامی می دهد.
شاعرازین حال ووضع به گریه می افتد وازخواب بیدارمیشود وتا صبح به گریه و زاری می پردازد .سپیده دم یک نفردرزی لشکریان،درخانه الهامی را می کوبد ونام ونشان الهامی راذکرمیکندواورافرامی خواند ومی گوید :فلان مردی بزرگ ،که ازصاحب منصبان نظام وبه امردولتش دراین شهرمقام است ،ویرا خواسته است. الهامی همرای مرد سپاهی به خانه آن بزرگمردمی رود.صاحب خانه به اومی گوید :به من گفته اند که تو مقروضی ؛مبلغ آن را ازشاعر می خواهد و.آنچه الهامی می گوید باآنچه که آن بزرگمرد گفته اند، یکی است.پس انمرد شعرهای آبداردرمدح ومنقبت ائمه (ع)راازالهامی درخواست میکند ولیکن الهامی می گوید :تاکنون شعرنگفته ام واوشاعررابه سرودن شعرتحریض می کند.الهامی اولین سروده خویش رابعدازاولین ملاقات پیش آن مردمی بردکه مطلع آن چنین است:
به نام خداوند بینش طراز
جهـان داور آفرینش طراز
الهامی کرمانشاهی از جمله شخصیت برازنده حماسه سرای زبان وادبیات دری بوده پیروی حماسه سرای بزرگ زبان وادب دری (فردوسی ) می باشد. دیوان الهامی کرمانی از ارزش والای برخورداراست بحث افراط دروصف هم دردیوان الهامی کرمانشاهی بحث پردامنه وپیچیده است که به هیچ وجه نمی توان مدعی آن بود که بانگاشتن یک رساله همه عرصه های مربوط به آن، بویژه مفاهم وپیامهای راکه الهامی کرمانشاهی با استفاده ازافراط دروصف وگونه های دیگرآن خواسته برای ما بگوید، آشکار وروشن کرده ایم
اشتراکگذاری: