این یک مونوگراف تکمیل بوده که دارای پرپوزل هم میباشد شما میتوانید با پیام گذاشتن در وتسپ ما آن را دریافت کنید
وتسپ:۰۷۹۹۱۱۸۸۳۱
مونوگراف به صورت تضمینی بوده که نیاز به تغیرات ندارد و قبلا دفاع و ارایه شده است
---------------------------------------------
فصل اول
قطب الدين احمد بن عبدالرحيم الدهلوي معروف به شاه وليالله از عالمان اصلاحطلب برجسته حنفي در 1703م/ 1114ق در هندوستان به دنيا آمد. نسب وي از ناحيهي پدر به خليفهي دوم عمر فاروق (رض) و از ناحيهي مادر به حضرت امام موسي كاظم ميرسد. اجداد وي ظاهراً اهل حجاز بودند كه به شبه قارهي هند مهاجرت كردهاند.[1]
پدربزرگش وجيهالدين، از افسران عالي رتبه ارتش شاه جهان و پدرش از تبار صوفيان نقشبندي و مردي عالم و زاهدپيشه بود. شاه وليالله تحصيلات خود را در فقه، كلام، فلسفه، طب، رياضيات، منطق و حديث نزد پدرش به پايان برد و در هفده سالگي اجازهي تبليغ و ارشاد از پدر دريافت كرد. در 1143ق به مكه و مدينه رفت و در آنجا عمدهي كتابهاي حديث اهل سنت را نزد علماي مكه و مدينه آموخت. وي پس از چهارده ماه اقامت در عربستان به زادگاهش بازگشت و تا آخر عمر، در حالي كه مدعي بود در مكاشفهاي روحاني، پيامبر اسلام او را مأمور به اصلاح ديني كرده است، در «مدرسه رحيمه» كه خودش آن را اداره ميكرد، به تدريس، تأليف و شاگردپروري پرداخت و نقش بسيار برجستهاي در سياست، اقتصاد، جامعه و تفكر ديني قرن هجدهم شبه قارهي هند ايفا كرد. وي در سال 1179ق/ 1762م چشم از جهان فروبست.[2]
از او پنج پسر و يك دختر باقي ماند كه جملگي از شخصيتهاي شناخته شده و تأثيرگذار هند به شمار ميآيند. تأثير مذهبي سياسي جنبش وي چنان گسترده بود كه اكثر قاطع جنبش هاي سياسي اسلامي در شبه قاره و كشورهاي جنوب آسيا خود را به نوعي ميراثدار او ميدانند.[3]
شاه وليالله دهلوی(رحمت الله علیه) هفت قرن حضور اسلام را در شبه قارهي هند، به ويژه در شمال غربي آن، در حافظه تاريخي خود دارد. شمال غربي شبه قاره در دولت اموي فتح شد و تا زمان دولت عباسي تحت سيطره ايشان باقي ماند، اما با ضعيف شدن دولت عباسي، حكومتهاي محلي و مستقل ظهور كردند. در قرن پنجم قمري، محمود غزنوي بخش بزرگي از هندوستان را فتح كرد. پس از او دولت گوركاني همه هندوستان را تصرف كرد و در قرن دهم قمري، دولت مغول در هندوستان حاكم شد. در عهد مغولان بود كه قدرت مسلمانان در هند به اوج خود رسيد. در شبه قارهي هند كه سرزمين چند مليتي و چند مذهبي است همواره كشمكش بر سر قدرت بين مليتها و مذاهب وجود داشته است. در اواخر عهد مغول مرتاس در شمال هند قدرتي تهديد كننده براي مسلمانان به هم زد. شاه وليالله اين تحولات را صرفاً در كتابهاي تاريخي نخوانده بود، بلكه او به خانداني تعلق داشت كه به ويژه در دولت مغولان مسلمان جايگاهي خاص داشت. [4]
[1] احمد بن عبدالرحيم الدهلوي، حجة الله البالغه، راجعه و علق عليه. الشيخ محمد شريف سكر، ج1، الطبعةالثانية، بيروت. دار احياء العلوم، 1413ق/ 1992م .ص۴
احمد بن عبدالرحيم الدهلوي، الانصاف في بيان سبب الاختلاف، الطبعة الثانية، طبعة دار النفائس، 1404ق .ص۷. ۹[2]
[3] اقبال لاهوري، محمد، احياي فكر ديني در اسلام، احمد آرام، تهران: كتاب پايا، 1363.ص۴۴
[4] عليخاني، علي اكبر و همكاران، انديشه سياسي متفكران مسلمان (جلد هفتم)، تهران: پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماعي، چاپ اول.۱۳۹۰.ص۹
ازدواج با اهل کتاب یکی از مسائل فقهی مهم در اسلام است که در قرآن کریم و متون فقهی اسلامی مورد بحث قرار گرفته است. طبق آیات قرآن، مرد مسلمان مجاز است با زنان اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) ازدواج کند، اما این حکم شرایط خاص خود را دارد. این ازدواج باید با رعایت اصول اسلامی مانند رعایت حقوق زن، حفظ حدود شرعی و احترام به دین اسلام صورت گیرد. در مقابل، ازدواج با مردان اهل کتاب برای زنان مسلمان در بسیاری از مذاهب فقهی اسلامی ممنوع است، چرا که ممکن است موجب تضعیف ایمان زن مسلمان گردد.
اشتراکگذاری: