این یک مونوگراف تکمیل بوده که دارای پرپوزل هم میباشد شما میتوانید با پیام گذاشتن در وتسپ ما آن را دریافت کنید
وتسپ:۰۷۹۹۱۱۸۸۳۱
مونوگراف به صورت تضمینی بوده که نیاز به تغیرات ندارد و قبلا دفاع و ارایه شده است
---------------------------------------------
فصل اول
تحول اولین لازمه مدیریت :
شاید مهم ترین مشکل در فرایند هر سازمان ایجاد تغیرو تحول در شرکت باشد چرا که در محیط متغیر امروزی شرکت ها با توجه به تغیرات محیط متحول شده و از خو واکنش نشان دهد . در غیر این صورت به سوی نا بودی خواهد رفت بناء دراین سیمینار تلاش خواهد شد که به بررسی تاثیرمدیریت تحول در بهبود فعالیت های اقتصادی به بررسی گرفته شود.
درزمان کنونی شرکتها به صورت فزاینده ای با محیط پو یا و در حال تغیر رو به رو هستند و مجبور هستند که خود را با این عوامل محیطی وفق دهند . تکنولوژی موجب تغیر کازها در شرکت ها شده است برای مثال به جای سر پرستی مستقیم کارها به وسیله کمپیوتر کنترول می شود که در نتیجه باعث گردیده است که ساحه کار مدیران گسترش یابد.
به طور کلی تغیرات در شرکتها در دو دسته صورت می گیرد :
1:- تغیرات برنامه ریزی شد ه
2:- تغیرات برنامه ریزی نه شده
تعریف تحول سازمان :
1:- تحول سازمان مجموعه ای از ارزش ها و نظریه ها , استراتیژی ها و فنون مبتنی بر علوم رفتاری است که در فایند تغیر برنامه ریزی شده محیط کاری به منظور افزایش بهبود عملکرد فردی و سازمانی ,ازطریق تغیر رفتار اعضای سازمان درشغل شان به کارگرفته می شود.
(پوراسو رابرت سون 1992).[1]
2:- تحول سازمان فعالیت یا تلاشی است رنامه ریزی شده در سراسر سازمان که به وسیله مدیریت عالی سازمان اداره شده و اثر بخشی و سلامتی سازمان را ازطریق برنامه های تغیر برنامه ریزی شده درفرایند های سازمان , باستفاده از علوم رفتاری افزایش میدهد .
(بک هارد 1969)[2]
همه صاحب نظران توافق دارند که تحول در سازمان و مدیریت رشته ای است ازعلوم رفتاری و کار برد ی که برای تغیر برنامه ریزی شده مورد استفاده قرارمیگیرد که هدف و محورتغیر کل سازمان و اثر بخشی و بهبود فعالیت های فردی است.
عاملان تغیر و مقاومت در مقابل تغیر:
فرایند تغیر زمانی موثرتر است که یک عامل تغیر در سازمان وجود داشته باشد حضور پیشگامان تغیر , فرایند و انجام فعالیت ها را برای رسیده به اهداف و کسب و کار تشویق میکند که عامل تغیر فرد یا گروهی از کارکنان هستند که به عنوان شتاب دهنده تغیر در درون سازمان کارمیکند به عبارت دیگر عوامل تغیر ,مسئول اداره کردن تغیر میباشد که ممکن است خارج ازسازمان به شکل مشاوران باشد ویا ازدرون سازمان مدیران و کارکنان باشد.
به طور کلی برای غلبه بر تغیر 6 تاکتیک وجود دارد
1:- آموزش وتوسعه نیروی کاری علاقه مند وانتقال اطلاعات درباره تغیرات که قراراست رخ دهد .
2:- درگیر کردن ذینفعان درتغیر ازطریق مشارکت
3:- پیوند دادن تغیر با پاداش و جبران خدمت
4:- حمایت در قالب مشاوره
5:- اجرای تغیر ازطریق همکاری
6:- اقدامات قهری مانند ازدست دادن ترفیع یا تهدید
تاریخچه بهبود :
بحث بهبود وتوسعه شرکتها اعم ازتولیدی وصنعتی و خدماتی در ابتدای دوران بعد ازجنگ جهانی دوم آغازشد زمینه اصلی شکل گیری این بحث ها و مطالب آماده گی ها ی ایدئولوژیک دروسعت همگانی بود استقبال جهانی از رنسانس بحث ها ی بهبود و تحول را در قالب یک نظریه اجتماعی مفهوم وسیع وگسترده بخشید و ایده پردازی مربوط به آن را تثبیت و تضمین کرد.
وارن بینیس در سال 1967 اظهار داشت[3] : بهبود شرکتها بازتاب تغیرات , راهبردی علمی چند جانبه ای برای دگرگون نمودن پا بندی ها , رویکردها , ارزشها و ساختارعلمی ای است که به وسیله آن سازمانها می توانند خودرا با رویداد های نوین تکنولوژیکی و تحولات بازاز , سازگارکنند . او بهبود را یک امر راهبردی و استراتیژی پیچیده ای می داند که باید آموزش داده شود تا منابع انسانی آمادهگی لازم را برای مقابله با عوامل پیچیده پیدا کنند وبا آنها سازگاری یابند
فرنچ وبل درسال 1973 اظهار داشت که بهبود سازمانی تلاش طولانی مدت برای تقویت توان حل مسئله سازمانی و نو سازی که فرایند های آن مبتنی بر مدیریت موثر و فرهنگ مشارکت پذیری با استفاده ازعوامل تغردهنده (مداخله گر ) و بهره گیری از دانش رفتاری است.
بریستو کاربی چنین اظهار کردند که بهبود سازمانی علاوه بر فرایندهای اسمی تربیت شغلی تاکید فراوان براین دارد که افراد و گروه ها خود, را پیش رفت وبهبود شان را پیداکنند.
هم چنین روش بهبود سازمانی راهنمای دقیق تجربی را برای تقویت عمومی سازمان ارائه می دهد این روش تلاش فراوانی را بر کارگروهی متمرکز می گرداند ودرسطح افراد نیز به تفاوت های فردی توجه دارد و درنگرش بهبود سازمانی آن چه به طور اساسی مد نظراست (انسان کامل است ) . انسان کامل با احساسات ,افکار روابط و عمل کرد هایش و غیره....
به این ترتیب ارزش مندی مراتب ساختاری و گزینه های گوناگون سازمانی (منابع انسانی , ابزار و وسائل و غیره ...) مبتنی بر نیازها و تمایلات و تقاضاها مطرح وسوال انگیزمی شود.
زمان پیدایش مباحث بهبود سازمانی برمی گردد به نیمه اول قرن بیستم که در آن زمان علمای زیادی این بحث را مطرح کرده اند که از آن جمله کرت لوین درسال 1947تلاشهای موثری درامر پایه گذاری مطالعات بهبود سازمانی به عمل آورد به طوریکه آرا ودیدگاه های او منشا بسیاری از نظریه های اساسی در این زمینه شده است .
[4]هم چنان عالم دیگری به نام لوینسون در سال 1972 درمورد جا معیت مباحث بهبود چنین اظهار نظرنمود : برخلاف ان چه متداول است بهبود تنها به فنونی هم چون فنونی تشکیل گروه های (تی )ویا تکنیک های حل اختلاف وابسته نیست ( اظهارات شامل تقویت تیم ها و دسته های موجود درداخل گروه های شغلی وموارد از این قبیل است.
پوراسو رابرت سون،مدیریت ، سال ،1992[1]
بک هارد،تحول درمدیریت ،سال ، 1969[2]
یزدان آبادی،احمدایزدی،مدیریت تعارض،سال،1379[3]
یزدان آبادی،احمد ایزدی،مدیریت تعارض،سال،1379[4]
چون هیچ پیشرفت وبهبود بدون تحول وتغیر مثبت وتعقیب تحولات نوین درتمام عرصه ها مخصوصا در عرصه مدیریت که تمام فعالیت ها چه اقتصادی باشد وچه غیر اقتصادی بدون مدیریت سالم و کار آمد پیش برد آن به صورت بهتر و خوبتر حاصل شده نه می تواند بناء لازم است که درعرصه مدیریت مخصوصا مدیریت درفعالیت های اقتصادی تمام روش ها و شیوه های نوین و کار آمد که در عرصه مدیریت در فعالیت های اقتصادی به طور سیستماتیک و علمی مورد مطالعه قرار گیرد و ازشیوه های مدیریت که بهترین کار آیی را داشته باشد درتنظیم و پیشبرد فعالیت های ا
اشتراکگذاری: