این یک مونوگراف تکمیل بوده شما میتوانید با پیام گذاشتن به وتسپ ما آن را دریافت کنید
وتسپ:۰۷۹۹۱۱۸۸۳۱
مونوگراف به صورت تضمینی بوده که نیاز به تغیرات ندارد و قبلا دفاع شده است
---------------------------------------------
تضاد در لغت به معنای مقابل یا ضد هم قرار گرفتن را گویند،و استادان فنون ما تضاد را به نامهای مختلف مانند مطابقه، طباق، تکافو، تقابل، تطبیق وغیره هم یاد کرده اند درباره تضاد نظریات مختلف ارایه شده است که قرار ذیل هر کدام را باز تاب میکنم.
مانند:
بخندد لاله در صحرا بسان چهره در لیلی بگرید ابر بر گردون بسان دیده مجنون
به قول کامل احمد نژاد در کتاب گرانبهایش ( فنون ادبی) مینویسد:
تضاد: آوردن کلمات است که با یک دیگر متضاد ومقابل باشد مانند: آب وآتش ، شب و روز ، سخت و سست ، خنده و گریه و مانند آن.
پیر از او گردد جوان ، غمخوار از او یابد طرب
زو قوی گردد ضعیف و زو غنی گردد فقیر
کلمات پیر با جوان ، ضعیف با قوی وغنی با فقیر متضاد اند.
داکتر محمد فشارکی در نقد بدیع تضاد را چنین تعریف مینماید:
تضاد آنست که الفاظی را بکار برند که از نظر معنا با هم در تضاد اند. جهش ذهن از معنا یی به معنای مقابل ومتضاد آن ، آحساس خاصی را بر می انگیزد. البته بیان هنری تخیل شرط تحقق این امر است و صرف کنار هم قرار دادن کلمات متضاد کافی نیست در ابیات زیر از فردوسی صنعت مطابقه وجود دارد.
نگاهی گذرا به کتاب های کتابخانه رهی نشان می دهد که او تا چه اندازه آثار شاعران بزرگ زبان پارسی را با برد باری و ژرف نگری پیش چشم داشته و در کنار برگ ها ی آن یاد داشت هایی بر جای گذاشته است؛ پس بسیار طبیعی است که او نیز از شیوۀ اندیشه و زبان شعر دیگر شاعران پیش از خود تأثیر پذیرفته باشد، چنان که دیگران نیز از پیشینیان خود تأثیر پذیر بوده اند. تأثیر پذیری بر آمد و نشانۀ پژوهندگی است و تقلید ، تلاشی است بی ثمر و بیهوده
اشتراکگذاری: