این یک مونوگراف تکمیل بوده شما میتوانید با پیام گذاشتن به وتسپ ما آن را دریافت کنید
وتسپ:۰۷۹۹۱۱۸۸۳۱
مونوگراف به صورت تضمینی بوده که نیاز به تغیرات ندارد و قبلا دفاع شده است
---------------------------------------------
فصل اول
نیرو انسانی به مهارت و تخصصی گفته می شود که نیروی کار بر اثر افزایش در سطح تحصیلات و انباشت تجربه به دست می آورد. مفهوم نیرو به این معنا است که یک کاربرد یک دارایی تنها به مصرف محدود نشود و بتواند ارزش اقتصادی خلق کند. در ادبیات اقتصادی معاصر نقش و اهمیت نیرو انسانی در رشد و توسعه رنگ و بوی خاصی به خود گرفته است و توجه صاحب نظران و سیاستگذاران را جلب کرده است.[1]
رشد اقتصادی که به معنای افزایش سالیانه مقدار تولیدات و خدمات یک کشور است با سطح نیرو انسانی رابطه مستقیم دارد. گرچه رشد اقتصادی مولفه های متعددی دارد، به نظر می رسد نیرو انسانی در این فرایند از وزن بیشتری برخوردار است. نیرو انسانی در کنار نیرو های طبیعی، فیزیکی و مالی، تکنولوژی و زیرساخت های قانونی از عوامل موفقیت کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه عنوان می شود. ولی آن چه از نقش حیاتی نیرو انسانی در رشد اقتصادی مدرن پرده بر می دارد، قانونی است به نام قانون بازده نزولی که تقریبا در کلیه پدیده های طبیعی قابل مشاهده است. به باور اقتصاددانان همواره بین میزان استفاده از یک عامل تولیدی و بازدهی مترتب بر آن رابطه معکوس وجود دارد. یعنی به هر اندازه استفاده از یک عامل تولیدی در پروسه تولید افزایش می یابد، بازدهی و عواید ناشی از آن نیرو به تدریج کاهش و حتی صفر و منفی می گردد. این قانون در مورد نیرو فیزیکی، نیرو مالی و منابع طبیعی به وفور قابل رویت است و شواهدی زیادی در این باره می توان ارائه نمود. به عنوان مثال رشد کند نسبی اقتصادهای توسعه یافته گواهی بر صحت مطلب فوق است. در کشورهای توسعه یافته ای نظیر ایالات متحده آمریکا و کشورهای صنعتی حوزه اروپا استفاده از نیرو های فیزیکی نظیر ماشین آلات و نیرو مالی در قالب بازارهای پولی و مالی به مرز اشباع نزدیک شده است و ظرفیت های بلااستفاده اقتصادی رو به کاهش است.[2]
اما قانون بازده نزولی درباره نیرو انسانی یا صادق نیست و یا هم در مقایسه با نظایر آن تحقق اش از سرعت پایین تری برخوردار است. زیرا نیرو انسانی به باور رومر اقتصاددان معاصر از طریق سرریز دانش به کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری ختم می شود و خلاقیت و نوآوری طبق نظریه شومپیتر اقتصاددان اتریشی همواره با بازنمودن افق های جدید نیرو گذاری چرخه تعادل کلاسیکی را بر هم زده و دوره رونق را به ارمغان می آورد. دوران رکود از نظر شومپیتر زمانی آغاز می شود که نوآوری های تکنولوژیک بر اثر افول رهبری کارآفرینان از جامعه رخت بربندد و تفکرات علمی پویایی لازم خود را از دست بدهند.[3]
بر خلاف کلاسیک ها، شومپیتر اتریشی تعادل را حالت ایده آل نمی داند و کارآفرینان را به خاطر برهم زدن تعادل و تخریب خلاق می ستاید. از دید وی عقلانیت اقتصادی اگر به معنای حسابگری باشد با روحیه کارآفرینان که به استقبال خطر و نااطمینانی می روند سازگار نیست.خلاقیت و نوآوری از ثمرات نیرو انسانی است و نمی توان از یک نیروی انسانی بی سواد توقع ابتکار و اختراع را داشت. نیرو گذاری در نیروی انسانی نه تنها مزایای مستقیم اقتصادی را به دنبال دارد بلکه آثار خارجی مثبت آن دولت ها را متقاعد کرده تا از منابع عمومی در این حیطه نیرو گذاری کنند. زیرا یک نیروی انسانی ورزیده مزایای آن محدود به محیط کار و فابریکه نخواهد شد و باعث ارتقای فرهنگ و سطح قانون مداری در جامعه نیز می گردد. ایجاد و توسعه نیرو انسانی بیشتر از مجرای نیرو گذاری در نظام تحصیلات عالی و به خصوص در علوم پایه نظیر ریاضی و علوم طبیعی صورت می گیرد. کشورهایی که از نظام تحصیلات عالی پیشرفته برخوردار اند از سطوح بالای نیرو انسانی نیز نفع می برند. پس از جنگ جهانی دوم، نیرو های فیزیکی اروپا نابود شده بود و تنها در سایه یک نیروی انسانی ماهر و مبتکر اروپا توانست با کمک های اهدایی ایالات متحده آمریکا در کمتر از سه دهه بخش غربی اروپا را به رونق و شکوه قبلی و حتی بهتر از آن برگرداند.[4]
یکی دیگر از الگوی های معروف توسعه مبتنی بر نیروی انسانی کشور کوریایی جنوبی است. کوریای جنوبی پس از جنگی که منجر به تجزیه آن به دو بخش شمالی و جنوبی شد، توانست با نیرو گذاری در نظام آموزشی، نیرو انسانی را پدید آورد که در کمتر از سی سال استانداردهای زندگی مردم کوریای جنوبی را با آن چه در اروپا است نزدیک کند. یکی از دلائل به رسمیت شناختن سازمان ملل شاخص توسعه انسانی را به عنوان ملاک بهبود زندگی ملت های دنیا به همین امر بر می گردد. شاخص توسعه انسانی از سه زیر شاخه زندگی طولانی و سالم یا امید به زندگی، دسترسی به آموزش و سطح زندگی مناسب است. افزایش امید به زندگی و کاهش مرگ و میر نوزادان خبر از ارتقای وضعیت صحی جوامع می دهد و دسترسی به آموزش زمینه ظهور نیروی انسانی ماهر را پدید می آورد.[5]
مفهوم توسعه انسانی به جای تمرکز بر ابزار به اهداف پیشرفت و توسعه تأکید دارد. هدف واقعی توسعه باید خلق محیطی برای افراد باشد که در آن بتوانند از زندگی طولانی، سالم و خلاق لذت ببرند. این حقیقت ساده اغلب با بروز نگرانیها و اولویتهای لحظهای مورد غفلت قرار میگیرد. توسعه انسانی به مفهوم فرایند گسترش حیطه انتخاب افراد و بهبود رفاه آنهاست. مهمترین ابعاد توسعه انسانی زندگی طولانی و سالم، دانش و استانداردهای زندگی آبرومندانه هستند. به این ابعاد میتوان آزادیهای سیاسی و اجتماعی را افزودشاخص توسعه در کنار آموزش ابتدایی، متوسطه و عالی منسجم، بروز و منطبق با استانداردهای جهانی، نیرو گذاری در تحقیقات کاربردی و عملی ساختن نتایج پژوهش های انجام شده بهره وری نیروی انسانی را افزایش می دهد و موجب انباشت و تعمیق نیرو انسانی می گردد. یکی از دلائل عقب ماندگی کشورهای جهان سوم شکاف موجود بین تئوری های در حال تعلیم در فضاهای آکادمیک و واقعیت های ساری در بستر اجتماع است. چنین شکافی تنها از رهگذر انجام تحقیقات کاربردی، مساله محور و بومی شده قابلیت ترمیم می یابد. با نیم نگاهی به بودجه تخصیص یافته کشورهای صنعتی برای تاسیس و توسعه موسسات پژوهشی و انجام مطالعات کاربردی تحت عنوان R&D به وضوح می توان نتیجه گرفت که پیشرفت صنعتی و توسعه همه جانبه ریشه در نهادینه ساختن نگرش علمی به موضوعات جاری در زندگی اجتماعی است. بی جهت نیست که ایالات متحده سالیانه بیش از ده هزار اختراع را به ثبت می رساند و سیستم حقوقی خود را در قبال حمایت از حقوق مخترعین و مولفین به شدت متعهد می داند. در غیاب انباشت نیرو انسانی، ظهور یک قشر خلاق و نوآور که قادر به تجاری سازی دانش و گسترش مرزهای تکنولوژیک باشد رویایی بیش نیست و توسعه درونزا و پایدار امکان تحقق را نخواهد یافت.در سال ۲۰۱۰ سازمان همکاری و توسعه اقتصادی دولتها را تشویق کرد که اقتصادها سیاست را در بر بګیرند تا نو آوری و دانش در محصولات و خدمات به عنوان مسیر اقتصادی برای موفقیت ودوام افزایش یابد. سیاستهای بینالمللی اغلب فرار نیرو انسانی را مورد توجه قرار میدهد در حالی که نبود اشخاص با استعداد یا آموزش دیده یک کشور که برای آنها نیرو ګذاری کردهاند، برای دیگر کشورها مزایایی بدون نیروگذاری برای آنها دارد.[6]
[1] شکوري، علی و محمد ثاقبفرد(۱۳۸۳). بررسی تأثیر قوه انسان مطالعه موردی برنامه اول تا سوم توسعه.ص ۷۰
[2]رحیمی بروجردی،علیرضا،(۱۳۸۹) خصوصی سازی،انتشارات دانشگاه تهران.ص ۶
[3] طیبنیا، علیرضا. (۱۳۸۳) بررسی توسعه اقتصادی. تهران، انتشارات سازمان امور مالیاتی کشور.ص۴۴
[4] محمود ثانی، محسن و فانی. علی اصغر،(۱۳۸۸) تأثیر فساد اداري بر توسعه انسانی جوامع" فصلنامه اخلاق در علو و فناوري.ص۸
[5] محمود ثانی، محسن و فانی. علی اصغر،(۱۳۸۸) تأثیر فساد اداري بر توسعه انسانی جوامع" فصلنامه اخلاق در علو و فناوري.ص۸
[6] رحیمی بروجردی،علیرضا،(۱۳۸۹) خصوصی سازی،انتشارات دانشگاه تهران.ص ۹
نیروی کار متخصص که قادر باشد روشهای نوین و جدیدی برای تولید محصولات پیدا کند و همچنین قادر به ایجاد خلاقیت و نوآوری چه در نحوه تولید محصول نوآوری در خط تولید باعث کاهش هزینههای تولید شده و باعث افزایش تولید و در نتیجه در رقابت قیمتی با سایر محصولات می تواند برنده میدان باشدو چه در کیفیت محصول( کیفیت محصول نیز می تواند باعث افزایش تولید و فروش بیشتر شود) می باشند.
اشتراکگذاری: