این یک مونوگراف تکمیل بوده که دارای پرپوزل هم میباشد شما میتوانید با پیام گذاشتن در وتسپ ما آن را دریافت کنید
وتسپ:۰۷۹۹۱۱۸۸۳۱
مونوگراف به صورت تضمینی بوده که نیاز به تغیرات ندارد و قبلا دفاع و ارایه شده است
---------------------------------------------
در نظامهای حقوقی و فقهی، قواعدی وجود دارند که نقش اساسی در تنظیم رفتارهای اجتماعی و کیفری افراد ایفا میکنند. از جمله این قواعد، «قاعده جب » و «عفو عمومی» هستند که هر دو با هدف حمایت از عدالت و رفع مسئولیت کیفری تحت شرایط خاص شکل گرفتهاند. در فقه اسلامی، قاعده جب به عنوان اصلی برای رفع تکالیف و مسئولیتهای کیفری افراد در شرایطی که دچار عذر موجه هستند، شناخته میشود. در مقابل، عفو عمومی به معنای بخشش عمومی از مجازاتها است که در برخی موارد خاص از سوی حکومتها اعمال میشود و اهدافی همچون اصلاح اجتماعی، کاهش تنشها و بهبود وضعیت جامعه را دنبال میکند.در افغانستان، تطبیق این قواعد در چارچوب حقوق کیفری مورد توجه قرار گرفته است و قوانین ملی نیز از اصول اسلامی تأثیر پذیرفتهاند. با این حال، تطبیق صحیح و هماهنگ این دو قاعده در سیستم عدالت کیفری از اهمیت ویژهای برخوردار است. قاعده جب با محوریت بر شرایط و عذرهای موجه، و عفو عمومی با توجه به شرایط و مصالح عمومی جامعه، هر کدام نقش متمایزی در عدالت کیفری ایفا میکنند.این تحقیق به دنبال بررسی و تحلیل تطبیقی این دو قاعده از منظر فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان است. هدف اصلی از این پژوهش، شناسایی نقاط اشتراک و افتراق بین این دو قاعده در متون فقهی و قوانین افغانستان و تحلیل تطبیقی کاربرد آنها در نظام قضایی کشور میباشد. همچنین، این تحقیق به ارائه راهکارهایی برای بهبود کاربرد این قواعد در قوانین افغانستان خواهد پرداخت.
در نظامهای حقوقی و قضایی، یکی از موضوعات مهم، تعیین حدود و ثغور مسئولیت کیفری افراد است. در این میان، قاعده «جب » و «عفو عمومی» بهعنوان دو ابزار کلیدی در حقوق کیفری و فقه اسلامی بهمنظور رفع مسئولیتهای کیفری و بخشش مجرمان به کار گرفته میشوند. با وجود شباهتهای ظاهری این دو قاعده در رفع مجازاتها، این قواعد دارای تفاوتهای بنیادین در مفهوم، کاربرد و شرایط اجرایی هستند. قاعده جب ، در فقه اسلامی بهعنوان اصلی برای رفع مسئولیت کیفری تحت شرایط خاص و با وجود عذرهای موجه، شناخته میشود. در مقابل، عفو عمومی که بیشتر در حوزه حقوق عمومی و کیفری مطرح است، بخشش عمومی مجرمان از سوی دولت را در شرایط خاصی فراهم میسازد.در حقوق کیفری افغانستان، به دلیل تأثیرپذیری از اصول و آموزههای فقه اسلامی، این دو قاعده از جایگاه ویژهای برخوردارند. اما مسئله اصلی این است که آیا قوانین کیفری افغانستان بهصورت دقیق و شفاف به تعریف و تطبیق این دو قاعده پرداختهاند؟ و آیا در عمل، این قواعد بهطور منسجم و هماهنگ در نظام قضایی اجرا میشوند؟ همچنین، تفاوتها و شباهتهای این دو قاعده در تطبیق فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان چه تأثیری بر روی عدالت کیفری و حقوق شهروندان داشته است؟.از آنجاییکه هر دو قاعده در موضوع رفع مجازاتها و بخشش مجرمان نقش دارند، بررسی و تحلیل دقیق تطبیقی آنها میتواند به درک بهتری از نحوه اجرای عدالت کیفری و اصلاح ساختارهای قانونی کشور منجر شود. عدم شفافیت در تعیین شرایط و تفاوتهای این دو قاعده ممکن است به مشکلات حقوقی و قضایی منجر شود که از آن جمله میتوان به عدم اجرای صحیح قوانین، سردرگمی در تطبیق احکام، و بروز ناهماهنگی در برخورد با مجرمان اشاره کرد.این تحقیق با هدف پاسخگویی به این سوالات اساسی، به دنبال تحلیل و بررسی تطبیقی قاعده جب و عفو عمومی از منظر فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان است. بررسی دقیق این دو قاعده و تبیین جایگاه آنها در قوانین افغانستان میتواند به بهبود اجرای عدالت کیفری و ایجاد شفافیت بیشتر در قوانین جزایی کمک کند.
این دو قاعده نقش حیاتی در تعیین مسئولیتهای کیفری و رفع آنها ایفا میکنند. درک صحیح از این قواعد و شرایط اعمال آنها میتواند به اجرای دقیقتر و عادلانهتر عدالت کیفری منجر شود. این موضوع بهویژه در افغانستان، که قوانین کیفری آن بر مبنای اصول فقه اسلامی تنظیم شده است، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
قوانین افغانستان، به دلیل تأثیرپذیری از فقه اسلامی، دارای جنبههای حقوقی و فقهی منحصر به فردی هستند. بررسی تطبیقی قاعده جب و عفو عمومی میتواند به فهم بهتر این پیوندها و نحوه تطبیق فقه اسلامی در نظام قضایی افغانستان کمک کند. یکی از چالشهای نظام قضایی افغانستان، نبود شفافیت و هماهنگی کافی در تطبیق قوانین فقهی و حقوقی است. مطالعه این موضوع میتواند به شناسایی نقاط ضعف و خلأهای قانونی موجود در استفاده از این دو قاعده منجر شود و پیشنهاداتی برای بهبود و اصلاح قوانین ارائه دهد.عفو عمومی بهعنوان ابزاری برای بخشش مجرمان میتواند تأثیر قابل توجهی در کاهش تنشهای اجتماعی، ایجاد صلح و همگرایی ملی داشته باشد. درک دقیق شرایط و چگونگی اعمال این قاعده میتواند در بهبود سیاستهای اجتماعی و حقوقی مؤثر باشد. شناخت بهتر این قواعد، میتواند برای تصمیمگیران قضایی و حقوقی کشور ابزار مفیدی برای تصمیمگیریهای بهتر و دقیقتر فراهم کند. همچنین، این تحقیق میتواند به قضات و وکلای مدافع در استفاده بهینه از این قواعد در دفاع از حقوق موکلانشان کمک کند.قاعده جب و عفو عمومی میتوانند در شرایطی که حقوق بشر و کرامت انسانی به خطر میافتد، نقش مهمی در حفاظت از حقوق افراد ایفا کنند. بررسی این قواعد در نظام حقوقی افغانستان میتواند به توسعه بهتر قوانین مرتبط با حقوق بشر منجر شود.
1. دکتر حسن هاشمی(۱۳۸۳) ،تحلیل تطبیقی قاعده جب و عذرهای موجه در فقه اسلامی
خلاصه این تحقیق به بررسی قاعده جب در فقه اسلامی و شرایط اجرای آن پرداخته است. در این مطالعه، محقق به تشریح مواردی که فرد بر اساس عذرهای موجه مانند اکراه، جهل یا بیماری، از مجازات معاف میشود، میپردازد. تحقیق نشان میدهد که قاعده جب ریشه در اصول عدالت اسلامی دارد و هدف آن حفظ تعادل بین حقوق عمومی و حق فردی است.
مقایسه با تحقیق حاضر این تحقیق به بررسی دقیق قاعده جب از منظر فقه اسلامی پرداخته است. در تحقیق حاضر، علاوه بر پرداختن به قاعده جب ، تطبیق آن با عفو عمومی در حقوق کیفری افغانستان نیز مورد بررسی قرار میگیرد.
2. عبدالرزاق فاضلی.(۱۴۰۰).عفو عمومی و نقش آن در سیاستهای قضایی افغانستان
خلاصه این پژوهش به بررسی نقش و اثرات عفو عمومی در سیاستهای قضایی افغانستان میپردازد. محقق در این تحقیق به تحلیل مواردی از عفو عمومی در افغانستان و تأثیرات آن بر کاهش مجازاتها و ایجاد صلح و همگرایی اجتماعی اشاره کرده است. همچنین، نکات مثبتی همچون کاهش تعداد زندانیان و تقویت پیوندهای اجتماعی پس از اعمال عفو عمومی نیز در این تحقیق برجسته شده است.
مقایسه با تحقیق حاضر در حالی که این پژوهش به عفو عمومی در افغانستان پرداخته است، تحقیق حاضر علاوه بر عفو عمومی، قاعده جب را نیز در چارچوب فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان بررسی و مقایسه میکند.تحقیقات پیشین بیشتر به صورت مجزا به تحلیل قاعده جب یا عفو عمومی پرداختهاند، اما تحقیق حاضر با بررسی تطبیقی این دو قاعده، گامی فراتر در ارائه شناختی جامعتر و مقایسهای از این دو مفهوم در فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان برداشته است.
این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از کتابهای موجود در عرصه حقوق عمومی و منابعی نیز پایان نامهها، مقالات و سایتهای حقوقی، استفاده شده است.
استفاده از کتابهای فقهی و حقوقی معتبر که به تحلیل و بررسی قواعد جب و عفو عمومی پرداختهاند. این منابع میتوانند شامل کتب فقهی مختلف از جمله کتابهای مربوط به حقوق جزای اسلامی و حقوق کیفری افغانستان باشند. مراجعه به قوانین رسمی و مصوبات دولت افغانستان، به ویژه در زمینههای عفو عمومی و حقوق کیفری. بررسی قوانین مربوط به عفو عمومی که توسط دولت افغانستان یا نهادهای قانونی دیگر صادر شدهاند. مصاحبه با اساتید دانشگاه، قضات، و وکلا میتواند کمک زیادی در فهم عمیقتر قواعد فقهی و حقوقی بکند. این افراد به دلیل تجربه عملی خود میتوانند تفسیرهایی از عفو عمومی و جب ارائه دهند.
این تحقیق با تمرکز بر قاعده جب و عفو عمومی، یک تحلیل تطبیقی جدید و جامع ارائه میدهد که به بررسی دقیق شباهتها و تفاوتهای این دو قاعده در فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان میپردازد. این رویکرد تطبیقی، به عمق بیشتری در فهم این دو مفهوم کمک میکند و به ندرت در تحقیقات پیشین مشاهده شده است.
این مونوگراف دارای سه فصل میباشد که در فصل اول مفاهیم و کلیات، در فصل دوم تبیین قاده جب در فقه و در فصل سوم تبیین قاده جب در قانون اساسی افغانستان میباشد
قاعده جب یکی از اصول مهم فقه اسلامی است که به معنی رفع تکلیف یا برطرف کردن الزام شرعی در شرایط
خاص است. این قاعده با هدف تسهیل و ایجاد عدالت در احکام اسلامی وضع شده و در مواردی اعمال میشود که فرد به دلیل برخی موانع شرعی یا عقلی، قادر به انجام تکلیف یا پذیرش مجازات نباشد.[1]
این تحقیق به بررسی تطبیقی دو قاعده مهم «جب » و «عفو عمومی» از منظر فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان میپردازد. قاعده جب که در فقه اسلامی به عنوان اصلی برای رفع مسئولیتهای کیفری تحت شرایط خاص شناخته میشود، در مقابل عفو عمومی که به بخشش عمومی از مجازات اشاره دارد، در این تحقیق به طور جامع مقایسه شده است.
اشتراکگذاری: