بررسی تطبیقی دو قاعده جب و عفو عمومی از منظر فقه و حقوق کیفری افغانستان
1404/01/06

بررسی تطبیقی دو قاعده جب و عفو عمومی از منظر فقه و حقوق کیفری افغانستان

توضیحات

 این یک مونوگراف تکمیل بوده که دارای پرپوزل هم میباشد شما میتوانید با پیام گذاشتن در وتسپ ما آن را دریافت کنید

وتسپ:۰۷۹۹۱۱۸۸۳۱

مونوگراف به صورت تضمینی بوده که نیاز به تغیرات ندارد و قبلا دفاع و ارایه شده است

---------------------------------------------     

مبحث اول : کلیات تحقیق

  گفتار اول : مقدمه

در نظام‌های حقوقی و فقهی، قواعدی وجود دارند که نقش اساسی در تنظیم رفتارهای اجتماعی و کیفری افراد ایفا می‌کنند. از جمله این قواعد، «قاعده جب » و «عفو عمومی» هستند که هر دو با هدف حمایت از عدالت و رفع مسئولیت کیفری تحت شرایط خاص شکل گرفته‌اند. در فقه اسلامی، قاعده جب به عنوان اصلی برای رفع تکالیف و مسئولیت‌های کیفری افراد در شرایطی که دچار عذر موجه هستند، شناخته می‌شود. در مقابل، عفو عمومی به معنای بخشش عمومی از مجازات‌ها است که در برخی موارد خاص از سوی حکومت‌ها اعمال می‌شود و اهدافی همچون اصلاح اجتماعی، کاهش تنش‌ها و بهبود وضعیت جامعه را دنبال می‌کند.در افغانستان، تطبیق این قواعد در چارچوب حقوق کیفری مورد توجه قرار گرفته است و قوانین ملی نیز از اصول اسلامی تأثیر پذیرفته‌اند. با این حال، تطبیق صحیح و هماهنگ این دو قاعده در سیستم عدالت کیفری از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. قاعده جب با محوریت بر شرایط و عذرهای موجه، و عفو عمومی با توجه به شرایط و مصالح عمومی جامعه، هر کدام نقش متمایزی در عدالت کیفری ایفا می‌کنند.این تحقیق به دنبال بررسی و تحلیل تطبیقی این دو قاعده از منظر فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان است. هدف اصلی از این پژوهش، شناسایی نقاط اشتراک و افتراق بین این دو قاعده در متون فقهی و قوانین افغانستان و تحلیل تطبیقی کاربرد آن‌ها در نظام قضایی کشور می‌باشد. همچنین، این تحقیق به ارائه راهکارهایی برای بهبود کاربرد این قواعد در قوانین افغانستان خواهد پرداخت.

گفتار دوم : بیان مسأله  

در نظام‌های حقوقی و قضایی، یکی از موضوعات مهم، تعیین حدود و ثغور مسئولیت کیفری افراد است. در این میان، قاعده «جب » و «عفو عمومی» به‌عنوان دو ابزار کلیدی در حقوق کیفری و فقه اسلامی به‌منظور رفع مسئولیت‌های کیفری و بخشش مجرمان به کار گرفته می‌شوند. با وجود شباهت‌های ظاهری این دو قاعده در رفع مجازات‌ها، این قواعد دارای تفاوت‌های بنیادین در مفهوم، کاربرد و شرایط اجرایی هستند. قاعده جب ، در فقه اسلامی به‌عنوان اصلی برای رفع مسئولیت کیفری تحت شرایط خاص و با وجود عذرهای موجه، شناخته می‌شود. در مقابل، عفو عمومی که بیشتر در حوزه حقوق عمومی و کیفری مطرح است، بخشش عمومی مجرمان از سوی دولت را در شرایط خاصی فراهم می‌سازد.در حقوق کیفری افغانستان، به دلیل تأثیرپذیری از اصول و آموزه‌های فقه اسلامی، این دو قاعده از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند. اما مسئله اصلی این است که آیا قوانین کیفری افغانستان به‌صورت دقیق و شفاف به تعریف و تطبیق این دو قاعده پرداخته‌اند؟ و آیا در عمل، این قواعد به‌طور منسجم و هماهنگ در نظام قضایی اجرا می‌شوند؟ همچنین، تفاوت‌ها و شباهت‌های این دو قاعده در تطبیق فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان چه تأثیری بر روی عدالت کیفری و حقوق شهروندان داشته است؟.از آنجایی‌که هر دو قاعده در موضوع رفع مجازات‌ها و بخشش مجرمان نقش دارند، بررسی و تحلیل دقیق تطبیقی آن‌ها می‌تواند به درک بهتری از نحوه اجرای عدالت کیفری و اصلاح ساختارهای قانونی کشور منجر شود. عدم شفافیت در تعیین شرایط و تفاوت‌های این دو قاعده ممکن است به مشکلات حقوقی و قضایی منجر شود که از آن جمله می‌توان به عدم اجرای صحیح قوانین، سردرگمی در تطبیق احکام، و بروز ناهماهنگی در برخورد با مجرمان اشاره کرد.این تحقیق با هدف پاسخگویی به این سوالات اساسی، به دنبال تحلیل و بررسی تطبیقی قاعده جب و عفو عمومی از منظر فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان است. بررسی دقیق این دو قاعده و تبیین جایگاه آن‌ها در قوانین افغانستان می‌تواند به بهبود اجرای عدالت کیفری و ایجاد شفافیت بیشتر در قوانین جزایی کمک کند.

گفتار سوم : پرسشهای تحقیق

۱ .  سوال اصلی پژوهش

قاعده جب و عفو عمومی در فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان چگونه است؟

۲ .  سوالات فرعی 

  1. تفاوت‌ها و شباهت‌های قاعده جب و عفو عمومی در این دو نظام چیست؟
  2. چه راهکارهایی برای بهبود قوانین مرتبط با قاعده جب و عفو عمومی در افغانستان وجود دارد؟

گفتار چهارم : فرضیه تحقیق

  1. قاعده جب و عفو عمومی در فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان دارای تعاریف و شرایط اجرایی متفاوتی هستند
  2. تفاوت‌ها و شباهت‌های قاعده جب و عفو عمومی در فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان بر نحوه اجرای عدالت کیفری تأثیر مستقیم دارند.

گفتار پنجم: اهمیت موضوع

  این دو قاعده نقش حیاتی در تعیین مسئولیت‌های کیفری و رفع آن‌ها ایفا می‌کنند. درک صحیح از این قواعد و شرایط اعمال آن‌ها می‌تواند به اجرای دقیق‌تر و عادلانه‌تر عدالت کیفری منجر شود. این موضوع به‌ویژه در افغانستان، که قوانین کیفری آن بر مبنای اصول فقه اسلامی تنظیم شده است، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

قوانین افغانستان، به دلیل تأثیرپذیری از فقه اسلامی، دارای جنبه‌های حقوقی و فقهی منحصر به فردی هستند. بررسی تطبیقی قاعده جب و عفو عمومی می‌تواند به فهم بهتر این پیوندها و نحوه تطبیق فقه اسلامی در نظام قضایی افغانستان کمک کند. یکی از چالش‌های نظام قضایی افغانستان، نبود شفافیت و هماهنگی کافی در تطبیق قوانین فقهی و حقوقی است. مطالعه این موضوع می‌تواند به شناسایی نقاط ضعف و خلأهای قانونی موجود در استفاده از این دو قاعده منجر شود و پیشنهاداتی برای بهبود و اصلاح قوانین ارائه دهد.عفو عمومی به‌عنوان ابزاری برای بخشش مجرمان می‌تواند تأثیر قابل توجهی در کاهش تنش‌های اجتماعی، ایجاد صلح و همگرایی ملی داشته باشد. درک دقیق شرایط و چگونگی اعمال این قاعده می‌تواند در بهبود سیاست‌های اجتماعی و حقوقی مؤثر باشد. شناخت بهتر این قواعد، می‌تواند برای تصمیم‌گیران قضایی و حقوقی کشور ابزار مفیدی برای تصمیم‌گیری‌های بهتر و دقیق‌تر فراهم کند. همچنین، این تحقیق می‌تواند به قضات و وکلای مدافع در استفاده بهینه از این قواعد در دفاع از حقوق موکلانشان کمک کند.قاعده جب و عفو عمومی می‌توانند در شرایطی که حقوق بشر و کرامت انسانی به خطر می‌افتد، نقش مهمی در حفاظت از حقوق افراد ایفا کنند. بررسی این قواعد در نظام حقوقی افغانستان می‌تواند به توسعه بهتر قوانین مرتبط با حقوق بشر منجر شود.

گفتار ششم:  پیشینه تحقیق

1. دکتر حسن هاشمی(۱۳۸۳) ،تحلیل تطبیقی قاعده جب و عذرهای موجه در فقه اسلامی   

   خلاصه این تحقیق به بررسی قاعده جب در فقه اسلامی و شرایط اجرای آن پرداخته است. در این مطالعه، محقق به تشریح مواردی که فرد بر اساس عذرهای موجه مانند اکراه، جهل یا بیماری، از مجازات معاف می‌شود، می‌پردازد. تحقیق نشان می‌دهد که قاعده جب ریشه در اصول عدالت اسلامی دارد و هدف آن حفظ تعادل بین حقوق عمومی و حق فردی است. 

  مقایسه با تحقیق حاضر این تحقیق به بررسی دقیق قاعده جب از منظر فقه اسلامی پرداخته است. در تحقیق حاضر، علاوه بر پرداختن به قاعده جب ، تطبیق آن با عفو عمومی در حقوق کیفری افغانستان نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد.

2.     عبدالرزاق فاضلی.(۱۴۰۰).عفو عمومی و نقش آن در سیاست‌های قضایی افغانستان 

 خلاصه این پژوهش به بررسی نقش و اثرات عفو عمومی در سیاست‌های قضایی افغانستان می‌پردازد. محقق در این تحقیق به تحلیل مواردی از عفو عمومی در افغانستان و تأثیرات آن بر کاهش مجازات‌ها و ایجاد صلح و همگرایی اجتماعی اشاره کرده است. همچنین، نکات مثبتی همچون کاهش تعداد زندانیان و تقویت پیوندهای اجتماعی پس از اعمال عفو عمومی نیز در این تحقیق برجسته شده است. 

 مقایسه با تحقیق حاضر در حالی که این پژوهش به عفو عمومی در افغانستان پرداخته است، تحقیق حاضر علاوه بر عفو عمومی، قاعده جب را نیز در چارچوب فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان بررسی و مقایسه می‌کند.تحقیقات پیشین بیشتر به صورت مجزا به تحلیل قاعده جب یا عفو عمومی پرداخته‌اند، اما تحقیق حاضر با بررسی تطبیقی این دو قاعده، گامی فراتر در ارائه شناختی جامع‌تر و مقایسه‌ای از این دو مفهوم در فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان برداشته است.

گفتار هفتم: اهداف تحقیق

  1. بررسی تطبیقی قاعده جب و عفو عمومی از منظر فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان
  2. تحلیل نحوه اجرای قاعده جب و عفو عمومی در نظام قضایی افغانستان
  3. تبیین تأثیرات قاعده جب و عفو عمومی بر عدالت کیفری و کاهش مجازات‌ها

گفتار هشتم :روش تحقیق

این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از کتاب‌های موجود در عرصه حقوق عمومی و منابعی نیز پایان نامه‌ها، مقالات و سایت‌های حقوقی، استفاده شده است.

گفتار نهم: روش گرد آوری معلومات

استفاده از کتاب‌های فقهی و حقوقی معتبر که به تحلیل و بررسی قواعد جب و عفو عمومی پرداخته‌اند. این منابع می‌توانند شامل کتب فقهی مختلف از جمله کتاب‌های مربوط به حقوق جزای اسلامی و حقوق کیفری افغانستان باشند. مراجعه به قوانین رسمی و مصوبات دولت افغانستان، به ویژه در زمینه‌های عفو عمومی و حقوق کیفری. بررسی قوانین مربوط به عفو عمومی که توسط دولت افغانستان یا نهادهای قانونی دیگر صادر شده‌اند. مصاحبه با اساتید دانشگاه، قضات، و وکلا می‌تواند کمک زیادی در فهم عمیق‌تر قواعد فقهی و حقوقی بکند. این افراد به دلیل تجربه عملی خود می‌توانند تفسیرهایی از عفو عمومی و جب ارائه دهند.

گفتار دهم:  نوآوری تحقیق

این تحقیق با تمرکز بر قاعده جب و عفو عمومی، یک تحلیل تطبیقی جدید و جامع ارائه می‌دهد که به بررسی دقیق شباهت‌ها و تفاوت‌های این دو قاعده در فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان می‌پردازد. این رویکرد تطبیقی، به عمق بیشتری در فهم این دو مفهوم کمک می‌کند و به ندرت در تحقیقات پیشین مشاهده شده است.

گفتار یازدهم: محدودیت های تحقیق

  1. دسترسی به منابع فقهی معتبر و حقوقی در افغانستان ممکن است دشوار باشد. منابع موجود ممکن است به زبان‌های مختلفی مانند دری، پشتو، عربی یا انگلیسی باشند و ترجمه دقیق یا تطبیق این منابع با یکدیگر نیازمند دقت و تخصص است.
  2. به دلیل محدودیت‌های موجود در آرشیوهای حقوقی و فقهی افغانستان، برخی از متون قدیمی یا اسناد حقوقی ممکن است در دسترس نباشند.

گفتار دوازدهم: سازمان دهی تحقیق

این مونوگراف دارای سه فصل میباشد که در فصل اول مفاهیم و کلیات، در فصل دوم تبیین قاده جب در فقه و در فصل سوم تبیین قاده جب در قانون اساسی افغانستان میباشد

مبحث دوم: مفاهیم  

گفتار اول:  تعریف قاعده جب در فقه اسلامی

قاعده جب یکی از اصول مهم فقه اسلامی است که به معنی رفع تکلیف یا برطرف کردن الزام شرعی در شرایط

خاص است. این قاعده با هدف تسهیل و ایجاد عدالت در احکام اسلامی وضع شده و در مواردی اعمال می‌شود که فرد به دلیل برخی موانع شرعی یا عقلی، قادر به انجام تکلیف یا پذیرش مجازات نباشد.[1]

 


[1] تاریخ حقوق کیفری افغانستان، مسعودی، جلال. کابل: انتشارات امید، 1393 هـ ش.ص۳۳

خلاصه تحقیق

این تحقیق به بررسی تطبیقی دو قاعده مهم «جب » و «عفو عمومی» از منظر فقه اسلامی و حقوق کیفری افغانستان می‌پردازد. قاعده جب که در فقه اسلامی به عنوان اصلی برای رفع مسئولیت‌های کیفری تحت شرایط خاص شناخته می‌شود، در مقابل عفو عمومی که به بخشش عمومی از مجازات اشاره دارد، در این تحقیق به طور جامع مقایسه شده است.

پروژه های انجام شده

ما با تجربه‌ای گسترده در تحقیق، نویسندگی و ترجمه، پروژه‌های متعددی را با دقت، کیفیت بالا و استانداردهای علمی به انجام رسانده‌ایم.

خدمات ویژه

نگارش و تنظیم مونوگراف و تیزس ترجمه تخصصی مقالات و کتاب‌ها چاپ مقالات در ژورنال‌های معتبر برای دریافت مشاوره و همکاری ما در این پروژه ویژه، با ما تماس بگیرید! مشاوره دریافت کنید
د دولتي ادارو د کاري رضایت لوړولو لپاره د منظمې پالیسۍ پراختیا
1404/01/11 اقتصاد

د دولتي ادارو د کاري رضایت لوړولو لپاره د منظمې پالیسۍ پراختیا یوه مهمه ستراتیژي ده چې د کارکوونکو د رضایت، مؤثریت او ټیم کار په ښه کولو کې مرسته کوي. د کاري رضایت لوړول نه یوازې د کارکوونکو د خوندیتوب او رفاه سره تړاو لري بلکه د ادارې عمومي فعالیت او تولیدي کچه هم ښه کوي. د دې پالیسۍ پراختیا باید د کارکوونکو اړتیاوې او غوښتنې په نظر کې ونیسي، همدارنګه د سازمان د اهدافو سره همغږي شي. د پالیسۍ پراختیا د شفافیت، د مشورتي سیستمونو جوړولو، د پرمختګ فرصتونو او د ارزونې سیسټمونو په اړه کاري اصول وضع ک

مشاهده
د دولتي ادارو لپاره د بحران مدیریت ستراتیژۍ
1404/01/11 اقتصاد

د دولتي ادارو لپاره د بحران مدیریت ستراتیژۍ هغه پلانونه او تګلارې دي چې د غیر متوقع، بحراني حالاتو په وړاندې د ادارو د مدیریت، عمل او واکسین کولو لپاره ترتیب کیږي. د بحران مدیریت له لارې، دولتي ادارې کولای شي چې د ټولنیزو، اقتصادي او سیاسي بحرانونو په جریان کې د خپل فعالیتونو په سمولو او پرمخ وړلو کې مرسته ترلاسه کړي. د افغانستان په څیر یو هېواد کې چې له ګڼو کړکیچونو سره مخ دی، د بحران مدیریت ستراتیژۍ د دولتي ادارو د فعالیته په پیاوړي کولو، شفافیت، حساب ورکونې او اعتماد جوړولو کې بنسټیزه رول لوب

مشاهده
د دولتي ادارو په مدیریت کې د پراختیایي پلان جوړونې اړتیاوې
1404/01/11 اقتصاد

د دولتي ادارو په مدیریت کې د پراختیایي پلان جوړونې اړتیاوې د حکومت د اصلاحاتو د یوه مهم اړخ په توګه مطرح کیږي. د پراختیایي پلان جوړونې له لارې کولای شو چې دولتي ادارې د خپلو اهدافو ترلاسه کولو لپاره سمې ستراتیژۍ او تګلارې جوړې کړي. په افغانستان کې، په ځانګړې توګه د نوي حالت او ګلوبال بدلونونو په شرایطو کې، د پراختیایي پلان جوړونه د ادارو د کارکردګۍ په ښه کولو او د دولت د خدمتونو د وړاندې کولو په اغیزمنتیا کې بنسټیز رول لري. دا مونوگراف د پراختیایي پلان جوړونې اړتیاوې او ګټې په جزئیاتو سره تحلیلو

مشاهده
د دولتي ادارو په کې د دیجیتالیزیشن د تطبیق اغیزې
1404/01/11 اقتصاد

د دولتي ادارو په کې د دیجیتالیزیشن تطبیق د حکومت د خدماتو وړاندې کولو پروسې ته نوي اړخونه ور زیاتوي. دا مونوگراف د دولتي ادارو کې د دیجیتالیزیشن د اغیزو پر وړاندې څېړنه کوي. دیجیتالیزیشن نه یوازې د دولتي خدماتو سرعت او شفافیت زیاتوي، بلکه د ادارو د مالي منابعو سمبالښت، د کارکوونکو د تولیدیت لوړول او د عامه خدمتونو د وړاندې کولو کیفیت ته هم وده ورکوي. په افغانستان کې، د دې پروسې پلي کول ممکن د زیاتو چیلنجونو سره مخ شي، خو که چیرې سمې ستراتیژۍ او تدابیر ونیول شي، دا کولی شي د حکومت د ادارو په اصلا

مشاهده
د کرنیزو محصولاتو په صادراتو کې د اسلامي بانکدارۍ رول
1404/01/11 اقتصاد

د کرنیزو محصولاتو صادرات په افغانستان کې د اقتصادي ودې یوه مهمه برخه ګڼل کېږي. د اسلامي بانکدارۍ سیستم، چې د سود پر بنسټ نه دی، په دې برخو کې یو نوی او مؤثره رول لوبوي. په دې مونوگراف کې د اسلامي بانکدارۍ د کرنیزو محصولاتو په صادراتو کې د رول ارزونه شوې ده. دا څېړنه تحلیل کوي چې څنګه اسلامي بانکداري د کرنیزو محصولاتو د تولیداتو لړۍ او د صادراتو ظرفیت ته وده ورکوي. د اسلامي بانکدارۍ مختلف امکانات لکه مرابحه، مضاربه، او مشارکت، د افغان بزګرانو او سوداګرو لپاره فرصتونه ایجادوي ترڅو خپلې کرنیزې محصو

مشاهده
مدیریت منابع و استراتژی‌های بازاریابی در کسب‌وکارهای کوچک و متوسط
1404/01/11 اقتصاد

مدیریت منابع و استراتژی‌های بازاریابی نقش حیاتی در رشد و پایداری کسب‌وکارهای کوچک و متوسط (SMEs) دارند. این پژوهش به بررسی ارتباط میان مدیریت منابع مؤثر و استفاده از استراتژی‌های بازاریابی در بهبود عملکرد این نوع کسب‌وکارها پرداخته است. کسب‌وکارهای کوچک و متوسط معمولاً با محدودیت‌هایی در منابع مالی، انسانی و فنی مواجه هستند و بنابراین نیاز به استفاده بهینه از منابع و طراحی استراتژی‌های بازاریابی مناسب دارند. نتایج تحقیق نشان می‌دهند که توانایی مدیریت منابع به‌طور مؤثر و پیاده‌سازی استراتژی‌های ب

مشاهده
تاثیر مدیریت دانش بر بهره‌وری سازمان‌ها
1404/01/10 اقتصاد

مدیریت دانش به‌عنوان فرآیندی استراتژیک برای جمع‌آوری، ذخیره‌سازی، به اشتراک‌گذاری و استفاده از دانش موجود در سازمان‌ها، نقش قابل توجهی در بهبود بهره‌وری و عملکرد کلی سازمان‌ها دارد. این پژوهش به بررسی تأثیر مدیریت دانش بر بهره‌وری سازمان‌ها پرداخته و به‌ویژه اهمیت فرآیندهای مدیریت دانش در تسهیل تصمیم‌گیری، بهبود همکاری‌های تیمی، و تسریع نوآوری در سازمان‌ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. مدیریت دانش به‌طور مستقیم و غیرمستقیم می‌تواند بهره‌وری را از طریق بهبود فرآیندهای کاری، کاهش دوباره‌کاری‌

مشاهده
مدیریت بحران در سازمان‌ها
1404/01/10 اقتصاد

مدیریت بحران فرآیندی است که سازمان‌ها برای مقابله با تهدیدات و شرایط غیرمنتظره و بحرانی اتخاذ می‌کنند تا آسیب‌های مالی، شهرتی و عملیاتی را به حداقل برسانند. این پژوهش به بررسی مدیریت بحران در سازمان‌ها پرداخته و نقش برنامه‌ریزی پیشگیرانه، واکنش سریع و بازیابی از بحران را در ایجاد تاب‌آوری سازمان‌ها تحلیل می‌کند. مدیریت بحران نه تنها برای مقابله با بحران‌های احتمالی مهم است بلکه برای آماده‌سازی و بهبود عملکرد سازمان در مواجهه با بحران‌های آینده ضروری است.

مشاهده
نقش مدیریت استراتژیک در توسعه سازمان‌ها
1404/01/10 اقتصاد

مدیریت استراتژیک یکی از ارکان حیاتی در توسعه سازمان‌ها است که به‌منظور دستیابی به اهداف بلندمدت، بهبود عملکرد و مقابله با چالش‌های محیطی و رقابتی به کار می‌رود. این پژوهش به بررسی نقش مدیریت استراتژیک در توسعه سازمان‌ها پرداخته و اهمیت آن را در فرآیندهای تصمیم‌گیری، بهینه‌سازی منابع و سازگاری با تغییرات بازار مورد تحلیل قرار می‌دهد. از طریق استفاده از چارچوب‌های استراتژیک و مدل‌های تحلیلی مختلف، سازمان‌ها قادر خواهند بود تا به مزیت‌های رقابتی پایدار دست یابند و به رشد و توسعه مستمر برسند.

مشاهده