این یک مونوگراف تکمیل بوده شما میتوانید با پیام گذاشتن به وتسپ ما آن را دریافت کنید
وتسپ:۰۷۹۹۱۱۸۸۳۱
مونوگراف به صورت تضمینی بوده که نیاز به تغیرات ندارد و قبلا دفاع شده است
---------------------------------------------
الف- آغاز زندگی ومحیط خانواده:
محمد اقبال لاهوری، این اندیشمند مسلمان ومتفکر عصرخویش که تاحال نام وی سرزبان ها گرفته میشود درسال 1256 هـ ش مطابق 9 نوامبر 1877 میلادی درشهرسیالکوت درمنطقه« پنجاب» چشم به جهان هستی گشود.
درآن روزگار کشوري که امروزه به نام پاکستان می شناسیم هنوز تأسیس نشده بود وقسمتی خاک از هندوستان به شمار میرفت. زادگاه اقبال(سیالکوت) درشمال شرقی پاکستان امروزی وازتوابع لاهوراست.
نیاکان اقبال ازمردمان عالی مقام کشمیربوده اند که حدود پنج صدسال پیش ازتولد به دین اسلام مشرف شده بودند. پدراقبال، نورمحمد به شغل بازرگانی مشغول بود وبه خاطرعلاقه ای زیادی که به امور معنوی ودینی داشت به تدیین ومؤمن بودن معروف بود. مادرش امام بی بی نیز زن متدین ومتعبد بود. اقبال یک برادر وچهار خواهرداشت که همگی از اوبزرگتر بودند.
اقبال به علت هوش ونبوع فراوان که داشت بعد ازسپری نمودن تحصیلات ابتدائی که بعداً درمورآن مفصل صحبت خواهیم نمود مورد توجه یکی از دوستان پدرش که مرد دانشمند وآگاه بود قرارگرفت. مولوی میرحسن این مرد بزرگ، اقبال را تشویق کرد تاشعربسراید واشعار خویش رابیشتر به زبان اردو بگوید که درآن زمان به اسم مستعار« داغ» شروع به سرودن شعرنمود.
اقبال بعد ازپایان ادامه تحصیلات خویش درعرصه های مختلف که به بسیاری ازشهرها وکشورها مسافرت نموده بود. این اندیشمند مسلمان که تربیت یافته عرفان سرزمین هند ومکتب قرآن وعرفان اسلامی است، بر بسیاری از اندیشمندان جهان نیز تأثیرگذار بوده است.
سرانجام این انسان وارسته، آگاه به زمان دانشمند مسلمان درسال 1938 میلادی براثربیماری درگذشت ودرنزدیکی دروازه تاریخی مسجد پادشاهی لاهور مدفون گردید.
ب- تحصیلات:
اقبال دریکی ازمساجد سیالکوت خواندن قرآن را فراگرفته وتحصیلات ابتدایی خودرا در مکتب خانه ای به پایان رسانید، سپس وارد دبیرستان« سکاج میشن» سیالکوت شد.
این مدرسه شامل دبستان ودوره ای اول متوسطه بود. پس ازپایان تحصیل دبیرستانی وارد( سکاج میشن کالج) شد ودوره مقدماتی دانشگاه را درهمین کالج سپری نمود. درآن دانشگاه علاوه بردروس معمول، زبانهای عربی وفارسی را نیزمی آموختند. اقبال که زبان مادریش(پنجابی ) بود، عربی وفارسی را دراین دانشکده فرا گرفت وهمچنان به آموختن زبان اردو علاقه مند شد.
یکی ازاستادان او دراین دانشکده که قبلاًٌ تذکر رفت سید میرحسن یکی ازدوستان پدرش بود که استعداد شاعری اقبال را شناخت واورا به سرودن شعراردو تشویق کرد.
اقبال هجده ساله بودکه دوره مقدماتی دانشگاه را با درجه ممتازبه پایان رسانید وبه همین دلیل دو مدال طلا ویک بورس تحصیلی نیزجایزه گرفت. وی که شوق بسیاری به ادامه تحصیل داشت، ازاین فرصت استفاده نموده وبه لاهور رفت ودردانشکده دولتی لاهور ثبت نام کرد. دوسال بعد موفق به دریافت گواهی لیسانس ازاین دانشکده شد ودرمقطع فوق لیسانس رشته ای فلسفه ای دانشگاه پنجاب شروع به تحصیل کرد.
وی همزمان با تحصیل دررشته ای فلسفه، قصد تحصیل در رشته ای حقوق را نیزداشت، امادر امتحانات وردی دانشکده ای حقوق موفق نشد وبه همین دلیل نتوانست درهمان زمان این رشته ای تحصیلی را پی بگیرد. اقبال علاوه برتحصیل مشغول سرایش شعرهم بود که درآن زمان مجموعه ای شعری به نام «هیمالیا» دریک از روزنامه ها اقبال چاپ یافت وسبب شهرت ومعروفیت وی گردید.
یکی ازاستادان اقبال دردانشگاه «پنجاب» پروفیسور « توماس آرنولد» بود که برشخصیت وافکار اقبال اثرماندگار برجای نهاد. آرنولد علاوه برفلسفه ای جدید درتاریخ وفلسفه ای دیگر علوم اسلامی وزبان وادبیات عرب نیز صاحب نظربود.
اقبال آنقدر درفلسفه ازخود استعداد نشان دادکه آرنولد را شیفته ای خود کرد. اودر باره اقبال گفته بود:« این دانشجو، استاد را محقق ومحقق را محقق تر میسازد.» اودر بیست ودوسالگی درامتحانات فوق لیسانس فلسفه ای دانشگاه پنجاب رتبه اول ومدال طلا را بدست آورد، سپس در دانشکده ای زبان های شرقی(اورینتال کالج) استاد زبان عربی شد ودرکالج دولتی وکالج اسلامیه نیزفلسفه وزبان انگلیسی تدریس کرد.
اقبال به تشویق وتوصیه پروفیسور آرنولد در بیست وهشت سالگی عازم اروپاشد تا به تحصیلا ت خود ادامه دهد. اودر رشته ای فلسفه ای دانشگاه کامبریج پذیرفته شد. درهمان ایام باچند تن اندیشمندن اروپا آشناشد واین دوستی درشکل گیری اندیشه های اوبسیار مؤثربود. ازمیان آنان میتوان به دکتر«مک تگرد» استاد مشهور فلسفه واز پیروان هیگل، پروفیسور « رینولد الین نیکلیسن» شرق شناس نامدار ومصحح ومترجم از آثارمهم عرفانی همچون مثنوی معنوی، عزلیات شمس وتذکره الاولیای عطار وپروفیسور « ادوارد گرانویل بروند» شرق شنان ونویسنده تاریخ ادبیات فارسی اشاره کرد.
اقبال هم زمان با تحصیل فلسفه، دردانشکده حقوق « لینیکلن ان» نیزثبت نام کرد. وی برای تکمیل مطالعات فلسفی وتحقیق برای دوره ای دکتری به « هاید لیبریک» آلمان سفر کرد وپس از یک سال به کامبریج برگشت. در این هنگام از دانشکده ای لینیکلن مدرک لیسانس حقوق واجازه وکالت دعاوی گرفت.
آن ایام مصادف بودبا سفر هرتوماس آرنولد به مصر. اقبال درمدت غیابت شش ماهه آرنولد بجای وی تدریس زبان وادبیات عرب را به عهده گرفت. حاصل مطالعات وتحقیقات فلسفی او درآن روزها، رساله ای بنام (سیرفلسفه درایران) بود. که به خاطرآن درجه ای دکتوری فلسفه را ازدانشگاه مونیخ دریافت کرد.
درآن هنگام، اقبال سی ویک ساله بود که به لاهور بازگشت. به اوجازه داده شد که به وکالت داوری بپردازد ونیزبه عضویت کانون وکلای داد گستری لاهور درآمد. سه سال بعد به سمت استاد فلسفه ای دانشکده لاهورمنسوب شد، اما پس ازمدتی استعفاء داد وشغل خویش را منحصر به وکالت کرد تا بتواند آزادانه وبدون ملاحظات شغلی، اندیشه های خویش را انتشار دهد.
اقبال چهل وشش ساله بودکه دولت انگلستان برای تجلیل ازمقام علمی وشعریش به اونشان ولقب « سِر» عطا کرد. دوسال بعد نیز ازدانشگاه پنجاب دوکتورای افتخاری دریافت کرد که مشهوربود ومشهورترشد.
ج- فعالیت های سیاسی واجتماعی:
زندگی اقبال درآغازجوانی باسیاست پیوند خورده بود. دوران جوانی اومصادف بودبا مبارزات ضد استعماری وآزادی خواهانه ای مردم هند. اونیزدراین دوران ازطرفداران استقلال هندوستان بزرگ ویک پارچه بود. شعرهای اقبال که دراین دوره سروده «همگی به زبان اردو سروده شده اند» گوای این مدعاست ازجمله شعرهای«کوهستان هماله(همالیا) و« ترانه ای هند» واغلب شعرهای وی اشعاروطنی محسوب میشوند.
اقبال دردورة تحصیل درلاهور باطرفداران اتحاد اسلام آشنا شد ودراروپا بیشتربا افکار آنان تماس یافت.
اقبال در خانواده ای مسلمان و معتبد به دنیا آمد و پرورش یافت. خاندان او به درس خوانده گی و سواد شهرت داشتند و او را از کودکی به فرا گرفتن قرآن تشویق کردند و تحصیلات او نیز از همین جا آغاز شد. این نخستین عاملی بود که بر شکل گیری شخصیت مذهبی او تاثیر گذاشت. مغازه پدرش مرکز رفت و آمد معتقدان و پیروان مذاهب و فرقه های گوناگون اسلامی بود. شاید از همین رهگذر، او در نوجوانی با عقاید گوناگون آشنا شده باشد.
اشتراکگذاری: